سال اول يكشنبه 02 دی 1403

INFO@ATIYEHMARDOM.COM

پنجشنبه 19 مرداد 1402 ، 0 : 12

کد خبر :

همایش خانواده‌ شهدای مدافعان حرم؛

همسر شهیدی که از شیراز در همایش خانواده‌های شهدای مدافعان حرم شرکت کرده است.

همسر شهیدی که از شیراز در همایش خانواده‌های شهدای مدافعان حرم شرکت کرده است وقتی می بیند من خبرنگارم و در حال نوشتن هستم می‌گوید: برای رئیس جمهور بنویس فرزندم دوچرخه می خواهد، من که پاسخ مثبت می دهم با خنده می‌گوید: شوخی کردم خدا خودش می دهد.

این دو کودک ۹ ساله فرزندان شهیدهاشم دهقانی نیا هستند که ۷ اسفند سال ۱۳۹۴ در حلب منطقه شیخ عقیل سوریه به شهادت رسید.

همسر شهید دهقانی به خبرنگار ایرنا می گوید: حسام و شهنام ۱۱ اردیبهشت سال ۱۳۹۴ ۱۰ ماهه بودند پدرشان در مبارزه با نیرواهی داعش به فیض شهادت نائل شد.نسیم سلطانی توضیح داد: فرزندانم هفت ماهه به دنیا آمدند و دارای مشکل سی پی هستند یکسال پیش آنها عمل جراحی شدند؛ اکنون یکی از آنها به تازگی با واکر می تواند راه برود و فرزند دیگرم هنوز قادر به راه رفتن نیست و هر دوی آنها باید تا ۱۷ سالگی تحت درمان باشند.

بنویس پسرم دوچرخه می خواهد

یکی از همسران شهدای مدافع حرم که از شیراز در این همایش شرکت کرده وقتی می بیند من در حال نوشتن هستم می گوید برای رئیس جمهور بنویس فرزندم دو چرخه می خواهد، من که پاسخ مثبت می دهم با خنده می گوید: شوخی کردم خدا خودش می دهد.

او دو فرزند پسر دارد از فرزند کوچکش اسمش را می پرسم، مادرش می گوید: دوست ندارد کسی اسمش را بپرسد یکبار یک خانم از او اسمش را پرسید او کلی گریه کرد، پسرم می خواهد دیگران به او بگویند آقا پسر، آن قدر بر روی اسمش حساس است که مادر بزرگش از او پرسیده شما را با چه نامی صدا بزنم گفته بگو موش شاخدار و می خندد.

سنش را می پرسم مادرش به او می گوید دیگر اجازه می دهی سن تو را بگویم بعد می گوید که پنج سال و پنج ماه سن دارد. پدرش ۶ سال قبل به شهادت رسیده و او را ندیده یک برادر ۹ ساله هم دارد.

این پسرک بازیگوش مدام بر روی صندلی می ایستد و دور و برش را نگاه می کند وقتی سرود ملی پخش می شود دستانش را بالا می برد و سرش را تکان می دهد.

یک پسر بچه دیگر که کنار من نشسته وقتی مجری می گوید عکس شهدا را بالا بگیرد و مادر بزرگش قاب عکس را بالا می برد او از روی صندلی بلند می شود و قاب را از او می گیرد و آن را تا جایی که می تواند بالا می برد.

از داعش چیزی نمی دانستم/ پسرم برای دفاع از حرم و زنان شیعه به سوریه رفت

از او اسمش را می پرسم می گوید: عرفان ۸ ساله از کرج آمده ام مادر بزرگ این پسرک می گوید: اهل کشور افغانستان هستیم پسرم مرتضی مرتضایی در سن ۲۲ سالگی به عنوان خط شکن در مبارزه با داعش به درجه رفیع شهادت رسید.

فاطمه میرآموری توضیح می دهد: از داعش چیزی نمی دانستم مرتضی سه ماه به جبهه رفت به او گفتم پسرت ۴ ماهه شده دیگر به سوریه نرو او گفت که مادر باید بروم با داعشی ها بجنگم آنها می خواستند حرم حضرت زهرا را خراب کنند و علاوه بر اینکه زنان شیعه را خرید و فروش می کردند آنها را با شیر در قفس می اندازند و آزار و اذیت می کنند. با بغضی که در گلو دارد می گوید، او از همه چیز خود گذشت.

پدر محمد مهیار لباس رزم او را خریده است/درخواست کارگروه برای حل مشکلات

همسرم شهید حسین مهرابی به نمایندگی از خانواده شهدای مدافع حرم پشت تریبون رفت و وصیت نامه همسرش را خواند در بخشی از متن این وصیت نامه آمده است: یک دست لباس برای محمد مهیار خریدم وقتی لباس ها اندازه تنش شد او را نزد من بفرستید.

وی با بیان اینکه در میان مردم مومنانی هستند که بر سر پیمانی که بستند وفادار ماندند و شهید مظهر ایمان و عمل صالح است، خطاب به رئیس جمهور گفت: مشکل همسران و خانواده مدافعان حرم نظیر مسکن، بیمه، مشکلات حقوق قضایی بیشتر در مورد توجه قرار بگیرید و امر به رفع بفرمایید.
همچنین از طرف خانواده شهدا بخصوص خانواده مدافع حرم درخواست کارگروه برای پیگیری مشکلاتمان داریم تا مستقیم با دولت در ارتباط باشیم.

در این همایش برخی از فرزندان شهدای حرم آنقدر کوچک بودند که آرام و قرار نداشتند و صدای گریه آنها در سالن پیچیده بود و مادرانشان مجبور بودند آنها را در انتهای سالن بگردانند.


سرخط اخبار فرهنگ و هنر

پربازدیدترین ها